قرن ما شاعر اگر داشت....

قرن ما شاعر اگر داشت که کبوتر با کبوتر باز با باز نبود....

قرن ما شاعر اگر داشت....

قرن ما شاعر اگر داشت که کبوتر با کبوتر باز با باز نبود....

      

سریع ترین راه دریافت عشق،بخشیدن آن به دیگران است.

سریع ترین راه از دست دادن آن،محکم نگاه داشتن آن است

                                     ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

یا درست حرف بزن یا عاقلانه سکوت کن

                                     ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

ارزشت را با مقایسه کردن خود با دیگران پایین نیاور.زیرا همه ما با یکدیگر متفاوتیم. اهداف و آرزوهایت را با توجه به آن چه که دیگران با اهمیت تصور می کنند،تعیین نکن،زیرا فقط تو می دانی که چه چیزی برایت بهترین است. با زندگی کردن در گذشته یا آینده ، زیستن در زمان حال را از دست نده.حتی اگر یک روز در زمان حال زندگی کنی،همه روزهای عمرت را زیسته ای

                                     ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

 یا همان باش که هستی یا همان باش که مینمایی

                                     ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

هر چه روح به خدا نزدیکتر باشد، آشفتگی اش کمتر است
.زیرا نزدیک ترین نقطه به مرکز دایره، کمترین تکان را دارد
                                     ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

تحمل و بردباری بالاترین حد جسارت است. «پاستور»

                                     ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

مغرور اگر کوچک نبود می دانست که بزرگی در تواضع است

                                     ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

بهتر است غرورتان را به خاطر کسی که دوستش دارید از دست بدهید تا این که او را به خاطر غرورتان از دست بدهید

                                     ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

ویلیام شکسپیر میگه: کسی را که دوسش داری ازش بگذر، اگه قسمت تو باشه بر می گرده ، اگر هم بر نگشت حتماً از اول مال تو نبوده پس بهتر که رفت
                                     ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

سعی کنید انچه را که دوست دارید بدست اورید
وگر نه مجبور می شوید
انچه را که بدست میاورید دوست داشته باشید 
                                     ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

آنچه هستید بهتر شما را معرفی می کند تا آنچه بگوئید

                                     ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

آیا میدانستید آنهایی که از نظر احساسی بسیار قوی به نظر میرسند در واقع بسیار ضعیف و شکننده هستند
آیا میدانستید که آنهایی که زندگیشان را وقف مراقبت از دیگران میکنند خود به کسی برای مراقبت نیاز دارند
آیا میدانستید که سه جمله ای که بیان آنها از همه جملات سخت تر است
دوستت دارم متاسفم و به من کمک کن میباشد
آیا میدانستید که کسانی که قرمز میپوشند از اعتماد بیشتری نسبت به خود بر خوردارند
آیا میدانستیدکه کسانی که زرد میپوشند از زیبایی خود لذت میبرند
آیا میدانستید که کسانی که لباس مشکی به تن میکنند نمیخواهند مورد توجه قرار گیرند ولی به کمک و درک شما نیاز دارند
آیا میدانستید که زمانی که به کسی کمک میکنید اثر آن دوبار به سوی شما بر میگردد
آیا میدانستید که نوشتن احساسات بسیار آسانتر از رودرو بیان کردن آنهاست اما ارزش رودرو گفتن بسی بیشتر است
آیا میدانستید که اگر چیزی رابا ایمان از خداوند بخواهید به شما عطا خواهد شد
آیا میدانستید که شما میتوانید به رویاهایتان جامه عمل بپوشانید رویاهایی مانند عشق ثروت سلامت اگر آنها رابا اعتقاد بخواهید و اگر واقعا این موضوع را میدانستید از آنچه قادر به انجامش بودید متعجب میشدید

                                     ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
بکوش تا عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه بدان می نگری

جای کشتی در ساحل بسیار امنتر است ولی برای این ساخته نشده

 

در میان میلیونها دیروز و هزاران فردا , فقط یک امروز وجود دارد . پس امروز را از دست ندهیم

          *******************************************************************************

نمی توانم فرمول موفقیت را به شما بدهم اما میتوانم فرمول شکست را برایتان بنویسم:بکوشید همه را راضی کند.

          *******************************************************************************

برای دشمنانت، کوره را آنقدر داغ مکن که حرارتش خودت را هم بسوزاند

          *******************************************************************************

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن!

          *******************************************************************************

هفت بار روح خویش را تحقیر کرد
اولین بار زمانی بود که برای رسیدن به بلندمرتبگی خود را فروتن نشان می داد
دومین بار آن هنگام بود که در مقابل فلج ها می لنگید
سومین بار آن زمان که در انتخاب خویش بین آسان و سخت آسان را برگزید
چهارمین بار وقتی مرتکب گناهی شدبه خویش تسلی داد که دیگران هم گناه می کنند
پنجمین بارآنگاه که به دلیل ضعف و ناتوانی از کاری سر باز زد و صبر را حمل بر قدرت و توانایی اش دانست
ششمین بار که چهره ای زشت را تحقیر کرد درحالیکه ندانست آن چهره یکی از نقاب های خودش است
و هفتمین بار وقتی که زبان به مدح و ستایش گشود و انگاشت که فضیلت است

          *******************************************************************************
انسان مانند رودخانه است . هر چه عمیقتر باشد ، آرامتر است

          *******************************************************************************

 لحظات را سپری کردیم تا به خوشبختی برسیم دریغ که خوشبختی لحظاتی بود که سپری کردیم..

          *******************************************************************************

آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟
استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند.
آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"
شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"
استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر
ماست , خدا نیز شیطان است"
شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست.
شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟"
استاد پاسخ داد: "البته"
شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ "
شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.
مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن

گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد."
شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"
شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریک هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و
آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد."
در آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا, شیطان وجود دارد؟"
زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها
نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست."
و آن شاگرد پاسخ داد: "شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریک که
در نبود نور می آید.

نام آن مرد جوان: آلبرت انیشتن

          *******************************************************************************
آنچه دوست نداری در باره ات گفته شود در باره دیگران نگو

          *******************************************************************************

فرقی نمی کند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بیکران...
زلال که باشی، آسمان در توست....!!!

          *******************************************************************************

چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت گرفته و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داده زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه و نفرت بشی حس کنی که هنوز دوستش داری.
چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده.
چه قدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیز جز سلام نتونی بگی.
چه قدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوز دوستش داری

          *******************************************************************************


پسر بچه ای وارد بستنی فروشی شد و پشت میزی نشست. پیشخدمت

یک لیوان آب برایش آورد.پسر بچه پرسید: یک بستنی میوه ای چند است؟

پیشخدمت پاسخ داد: ۵۰ سنت. پسر بچه دستش را در جیبش برد و شروع

به شمردن کرد. بعد پرسید: یک بستنی ساده چند است؟

در همین حال، تعدادی از مشتریان در انتظار میز خالی بودند و پیشخدمت

با عصبانیت پاسخ داد: ۳۵ سنت
.

پسر دوباره سکه هایش را شمرد و گفت : لطفا یک بستنی ساده .

پیشخدمت بستنی را آورد و دنبال کار خود رفت .

پسرک نیز پس از خوردن بستنی پول را به صندوق پرداخت و رفت .

وقتی پیشخدمت باز گشت از آنچه دید شوکه شد. آنجا در کنار ظرف خالی

بستنی،۲ سکه ۵ سنتی و ۵ سکه یک سنتی گذاشته شده بود .



برای انعام پیشخدمت!!!